دوپینگ فرهنگی چطور شکل میگیرد؟/ همه کُنشها فرهنگپایه است
تاریخ انتشار: ۹ آبان ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۹۹۹۵۲۰
روحالله رشیدی معتقد است در عرصه فرهنگ بدون امتداد اجتماعی نمیتوان به ساحت قدرت نزدیک شد؛ بنابراین اصلاحگری صورت نمیگیرد و اتفاقی که رقم میخورد، فرآیندی دوپینگی است.
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، چهارمین نشست «گپسوره» با موضوع «قیام در شهر» و با گفتوگویی درباره «الگوی کُنش سیاسی انسان انقلاب اسلامی» در خانهاندیشهورزان برگزار شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
سیدعلی سیدان در مقدمه، با بیان اینکه برخی از موضوعات مهم و اساسی مجله سوره را در قالب گعده به بحث و گفتوگو خواهیم گذاشت سپس هدف نشست فوق را نوشتن یک روایت از میدان سیاست دانست و گفت: بحثمان این بود که در میدان سیاسیت باید چه کنیم و روایت ما باید متمرکز بر چه چیزی باشد. گفتیم بر نقاط آیندهداری که در فضای انقلاب اسلامی به جنبش در آمدند و بهتعبیری ذرههایی که قیام کردند و بهجنبش درآمدند که آینده در میدان سیاست از آن اینهاست. از طرفی میدانستیم در میدان سیاست راههای دیگری برای تصاحب مناسب سیاسی یا کُنشگری سیاسی و تاثیرگذاری سیاسی وجود داشته است.
وی در ادامه توضیح داد: یک مدل از این موضوع بهگونهای است که افرادی در مرکز بخاطر تحصیل ذیل افرادی قرار میگیرند و کنش سیاسی انجام میدهند که در مقابل ما گفتیم اگر کسی در سطح یک شهر و در فضایی که از کودکی وجود داشته است و فعالیت سیاسی را از همان زیست بوم خودش شروع نکرده باشد، این یک زیست غیرطبیعی و غیرواقعی خواهد داشت که در آینده واقعیتزدایی و بحران برای کشور تولید خواهد کرد. لذا گفتیم باید در این موضوع باید در نقاطی متمرکز شویم که کار واقعی سیاسی و تولید قدرت صورت میگیرد. بخاطر همین روایتهایی از فعالان انقلابی دو شهر تبریز با محوریت آقای رشیدی و بوشهر با محوریت آقای بازدار را نوشتیم. ما سعی کردیم بهسمت روای الگوی عملسیاسی انسان انقلاب اسلامی چیست یا تشکیلات انقلاب اسلامی چیست برویم و براین اساس بحث ما، بحث فرمحضور است که البته از یک معنا سرچشمه میگیرد. ما مدلهای مختلفی برای کُنش سیاسی داریم؛ این مدلها در جبهه انقلاب خیلی تجربه شده است و گاهی به اهداف رسیدهایم و گاهی نه؛ گاهی بچههای انقلابی اراده کردهاند و زورشان به کار رسیده است و اما گاهاً موفق نبودهاند لذا ما تجربه قوی شدن و حتی تجربه احساس عجز را داشتهایم. مثلا خواستهاند کسی فرماندار و شهردار شود، که شده است یا برعکس الگوی قوی شدن بچههای انقلابی در میدان سیاست الگوی کُنش باید چه باشد تا به قوی شدن نیروهای حزبالهی منجر شود.
سیدان سپس با بیان اینکه وقتی به ادبیات امام (ره) مراجعه میکنیم، میبینیم که کانون مرکزی و نحوه ورود ایشان به صحنه سیاست مفهوم قیام الله است، خطاب به رشیدی گفت: این قیام در عمل و در صحنه سیاست چه فرم و الگویی دارد؟ که رشیدی در پاسخ گفت: اگر بهعقب برگردیم باید از نقطه فرهنگ شروع کنیم چون همه کُنشها فرهنگپایه است درحالی که در تجارب موجود پرواز از ساحت فرهنگ بهساحت قدرت و سیاست وجود داشته است؛ وقتی تجربههای سیاسی نیروهای انقلابی در مقام قدرت را بررسی میکنیم این آسیبرا کشف میکنیم و عمومأ در این مناسبات موفق نبودهایم. من این فرآیند را فرآیند دوپینگی میدانم.
او افزود: ما در این مسئله باید در فرایند فرهنگ، افرادی را برای ورود به عرصه سیاست تربیت میکردیم. این موضوع مهمی است که کار فرهنگی چیزی است که با اجتماع ارتباط دارد و باید از میدان اجتماع عبور کند. شرط عبور نیرویهای فرهنگی به عرصه سیاست باید ارتباط با عرصه اجتماع است.
این کنشگر اجتماعی تصریح کرد: کار تربیتی اگر بهسمت رویکرد فرهنگی باشد، سویهی اجتماعی پیدا میکند. عرصه فرهنگ بدون امتداد اجتماعی نمیتواند ما را به ساحت قدرت برساند بنابراین اصلاحگری صورت نمیگیرد و اتفاقی که رقم میخورد، اتفاق دوپینگی است.
سپس، سیدان به بخشی از سخنان رشیدی که درباره تولید قدرت بود اشاره کرد و خطاب به محمدامین سلیمی گفت: ما در برابر تولید قدرت، کلمه مصرف را داریم. خیلی اوقات کار فرهنگی و سیاسی میکنیم که تولید قدرت نیست بلکه مصرف است چون بهواسطه دریافت یک بودجه یک فعالیت انجام میدهیم. تفاوت تولید و مصرف قدرت کجاست؟ سلیمی در پاسخ گفت: در کشورمان یک انقلاب رخ داده که ما صاحب آن هستیم و این انقلاب حکومتی شکل داده است. انقلاب ما در یک نزاع تمدنی قرار دارد؛ هرچند خودمان خیر مطلق نیستیم اما همواره مینگریم که ایرادات کجاست و بخاطر رویدست گرفتن این ایرادات از مردم یک سرمایه اجتماعی دریافت میکنیم و هدف اصلاح جمهوری اسلامی است تا نهایتأ در نزاع نهایی پیروز باشیم.
او با تاکید براینکه فرایند اصلاح جامعه ساده نیست، افزود: ما بهمعنایی علمزده شدهایم یعنی بهمعنای تکنیک و نیوتن لذا ناامیدیهایی که سال گذشته دراین زمینه وجود داشت بخاطر این بود که فکر کردیم کلان ایدههای ما شکست خورده است.
در ادامه، سیدان خطاب به بازدار گفت: در این مسیر آیا میتوانیم در جستجوی الگوی خودمان باشیم؛ یک الگو که قدرت را صرفآ مصرف نمیکند بلکه تولید کننده است؟
بازدار در پاسخ با بیان اینکه تجربه زیسته ما از دهه 80 شروع میشود و ما در این مسیر فرماندار عزل و نصب کردهایم لذا در میدان سیاست تجربههای زیادی داریم، گفت: ما طی سالها تجربه کُنش سیاسی انسان کامل را سپری کردهایم و البته کُنشهای سیاسی متفکرین انقلاب اسلامی را مطالعه کردهایم و از این مسیر به یک قواعد رسیدهایم که البته الگو نیست.
او به جملاتی از شهید بهشتی که بیان کرده بودند، در مقاطعی با رشد سرطانی در اسلام روبرو هستیم، گفت: شهید بهشتی معتقد است در برخی مقاطع بخاطر اینکه هسته بهدرستی شکل نگرفته است، رشد صورت گرفته، رشد سرطانی است و مضر است. این سخن شهید بهشتی مربوط به سال 1356 است. ایشان درباره رشد سرطانی معتقدند یعنی اینکه ما یکمرتبه از ساحت فرهنگ به سیاست بپردازیم؛ یا اینکه به خاطر یک خلا فرد از یک جایگاه غیرمرتبط به سیاست وارد شود.
این کُنشگر اجتماعی تصریح کرد: یکمرتبه فضای فرهنگی یک تشنگی را در جامعه ایجاد میکند و سپس فرد یا یک جریان بهقدرت میرسد درحالی که آمادگی لازم در فرد یا گروه وجود ندارد. اینجاست که شهید بهشتی 5 لایه مخاطب را ترسیم میکند و میفرمایند اگر گروه اول کمیت آن به کیفیت لازم نرسید، و جریانی به لایه بیرونی برسد و پیروز قدرت شود، آن زمان این قدرت ناپایدار است و طولی نخواهد کشید که فضای جامعه شما را پایین میکشد و یا رهبر آرمانطلب به رهبر رفاهطلب تبدیل میشود. شهید بهشتی خیلی نگران این موضوع بوده است.
بازدار به سلسله سخنرانیهای پیش از انقلاب رهبر معظم انقلاب در مسجد هدایت اشاره کرد و گفت: این فعالیت فرهنگی سیاسی است؛ ایشان این موضوع را بهخوبی پیش میبرد و اگر چنین جلساتی در لایههای اجتماعی خودش را نشان دهد یا حاکم تغییر رفتار میدهد و یا اینکه حاکم تغییر پیدا میکند و شخص دیگری حاکم میشود.
سیدان در ادامه به محمدصادق شهبازی گفت: بازرگان 300 کتاب نوشته است تا بتواند یک جریان سیاسی راهاندازی کند؛ آیا کسی بخواهد تولید قدرت کند نباید متمرکز شود و تولید گفتار سیاسی کند؟ در بین عدالتخواهان کسانی مثل شهبازی و رشیدی وجود دارند که میروند و کاری که فکر میکنند کار سیاسی را به گفتار سیاسی تبدیل کنند تا این گفتار نیرو خلق کند. آیا این کار الگوی تولید قدرت برای امت حزبالله نیست؟ هدف ما پیدا کردن چنین روشهای برای حزبالله است.
محمدصادق شهبازی در پاسخ با تاکید براینکه بالاتر از روش، راهبرد است، افزود: من همیشه این مثال را میگویم و شکست محمد سرافزار در صداوسیما را با مصطفی احمدیروشن مقایسه میکنم. این دقیقاً مثال خوبی است که چرا سرافرازی که فکر میکند چون چند نفر را در صداوسیما جابهجا کرده است، اتفاقی رقم نمیخورد و فکر میکند صرفاً باید چند گزارش از معضلات نوشت و نهایتاً بهجایی میرسد که بودجه او کاملاً بسته شده است و مجبور به استعفا میشوداما مصطفی احمدیروشن میفهمد کجاست؛ او میداند وارد بحث انرژی هستهای در دورانی شده است که دوران تعطیلی آن است لذا پیچیدگی دارد و عدهای در درون حاکمیت موضوع و اهمیت آن را نمیفهمند پس باید یارگیری کند و کارش را جلو ببرد و شناخت و از تمام ظرفیتها برای حل مسئله استفاده کند.
وی گفت: من همیشه راهبرد را در حلقهی فرهنگ، اجتماع و سیاست میدانم؛ نمونه موفق این راهبرد احمدیروشن است که میگوید من باید جبههسازی کنم و در این جبههسازی که صورت میگیرد یک بخش گفتمان و تولید ادبیات لازم است که با کمک امام جمعه و فرمانده سپاه و دولت صورت میگیرد؛ این زمانی است که جمهوری اسلامی اولویت دارد موضوع هستهای جلو برود لذا در این مقطع زمانی نیز این لوازم نیاز بوده است که باید مردممحور باشد.
منبع: خبرگزاری دانشجو
کلیدواژه: میدان سیاست انقلاب اسلامی تولید قدرت شهید بهشتی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۹۹۹۵۲۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چرا ایران هسته ای برای منطقه و جهان امنیتزا است؟
علیرضا سلطانی؛ اعتماد
در روزهای اخیر به دنبال تشدید چالشهای سیاسی و امنیتی میان ایران و اسراییل (حمله اسراییل به كنسولگری ایران در سوریه و متعاقب آن حمله موشكی و پهپادی ایران به اسراییل)، بار دیگر زمزمهها پیرامون دستیابی ایران به سلاح هستهای (زمان یا ضرورت آن) در محافل سیاسی و رسانهای داخلی و خارجی افزایش یافته است.
تامل در اظهارنظرها و دیدگاههای مطرح شده نشان میدهد كه مخالفتها و مقاومتها در برابر ضرورت دستیابی ایران به سلاح هستهای به نسبت گذشته در داخل و خارج ایران كمتر و كمرنگتر شده است.
بسیاری از افرادی كه تا پیش از این به لحاظ مسائل امنیتی و نظامی، دستیابی ایران به سلاح هستهای را برای صلح و امنیت منطقهای و جهانی خطرناك تلقی میكردند با اولین درگیری مستقیم ایران و اسراییل بر مبنای سلاحهای متعارف (موشك و پهپاد) و تسهیل شرایط برای مواجهه بزرگتر و مخربتر برای منطقه، به این درك و صرافت افتادهاند كه یكی از مهمترین عوامل جلوگیری از درگیر شدن ایران و اسراییل، ایجاد توازن قدرت میان این دو كشور در سطح منطقهای است.
این توازن با توجه به بهرهمندی یكی از طرفین یعنی اسراییل به سلاح هستهای، تنها بر محور سلاح هستهای شكل میگیرد و از این منظر ضروری است ایران مانند اسراییل هر چه سریعتر و فوریتر به سلاح هستهای دست یابد تا منطقه شاهد ثبات و امنیت پایدار باشد.
این دیدگاه شاید از منظر نظریه توازن قدرت و نظریههای امنیتی نسل سوم و چهارم، چندان بیراه نباشد. به هر حال با توجه به شكسته شدن تابوی درگیری نظامی ایران و اسراییل در پی تحولات و تحركات نظامی اخیر دو طرف نسبت به یكدیگر، امكان درگیری نظامی گسترده با گستره منطقهای و حتی بینالمللی بسیار افزایش یافته است.
این شرایط خطرناك چه بسا بسیاری از تحلیلگران و حتی سیاستمداران جز طرفداران اسراییل را نسبت به ضرورت دستیابی جمهوری اسلامی ایران به سلاح هستهای مجاب كرده است .
با لحاظ شرایط اخیر منطقهای میتوان انتظار داشت روند تحولات سیاسی منطقهای و بینالمللی در قبال پرونده هستهای ایران دچار تغییرات جدی شود .
غرب به رهبری ایالات متحده امریكا در طول 20 سال گذشته نتوانسته روند توسعه تدریجی توانمندی هستهای ایران را با استفاده از روشهای غیرنظامی مانند تحریمهای اقتصادی متوقف سازد. فناوری و توانمندی هستهای ایران با وجود هزینههای سنگین اقتصادی و توسعهای آن به مرحلهای از ثبات علمی و فنی رسیده است به گونهای كه میتوان این توانمندی را بومی شده تلقی كرد.
از طرف دیگر با وجود نگرانی شدید غرب نسبت به روند رو به رشد توانمندی هستهای ایران و امكان دستیابی این كشور به سلاح هستهای و در عین حال متعهد شدن نسبت به جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای، در حال حاضر امكان یا توانی برای عمل به این تعهد نداشته و ندارد.
تنها امید و ابزار برای این مهم، فشارهای اقتصادی بوده است كه با وجود ضربات سهمگین این تحریمها بر اقتصاد ایران و معیشت شهروندان و رویارویی نظام سیاسی این كشور با برخی چالشها، نتوانسته بر اراده حاكمیت ایران بر ادامه این راه تاثیری بگذارد.
بنابراین اقدام نظامی بهرغم اشارههای مستقیم و غیرمستقیم امریكا و غرب برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای، به دلیل عدم آمادگی لازم این كشورها از یك سو و احساس خطر نسبت به پیامدهای شدید اقدام نظامی و گسترش آن به سطوح منطقهای و بینالمللی برای یك دوره میانمدت دور از انتظار است.
در این شرایط اگر ایران به آستانه دستیابی به فناوری تولید سلاح هستهای رسیده باشد و این مهم برای امریكا و متحدین غربی آن مسجل باشد، تنها واكنش آنها میتواند پذیرش واقعیت موجود و به رسمیت شناختن عضویت ایران در باشگاه دارندگان فناوری و توانمندی تولید سلاح هستهای باشد . شرایطی كه دور از دسترس نیست.
این وضعیت برای كشورهای منطقه جز اسراییل به شكل دیگری قابل تحلیل است .
ایران هستهای بهطور عام و ایران دارای سلاح هستهای بهطور خاص همواره دغدغه و نگرانی بزرگی برای كشورهای منطقه به خصوص كشورهای حوزه خلیجفارس بوده و در این راستا كشورهای مزبور به ویژه در دو دهه گذشته تمام تلاش خود را هماهنگ با غرب برای جلوگیری از رشد قدرت هستهای ایران به كار گرفتهاند، اما نگرانی از درگیری ایران و اسراییل در جنگی متعارف كه ظرفیت منطقهای شدن بسیار بالایی دارد، میتواند ذهنیت این كشورها به رهبری عربستان سعودی را به سمت ضرورت ایجاد توازن قدرت منطقهای از نوع هستهای میان ایران و اسراییل تغییر دهد .
از سوی دیگر رهبران قدرتطلب در كشورهایی مانند عربستان، تركیه و مصر بالطبع دنبال بهانهای برای مسلح شدن به سلاح هستهای برای تضمین قدرت و بقای خود هستند.
در این میان شاید عربستان و شخص بن سلمان كه پرچم مخالفت با ایران هستهای را سالهاست برافراشته و روحیه ماجراجویی بالایی برای ورود به عرصههای جدید قدرت دارد، با بهرهگیری از بهانه ایران دارای سلاح هستهای و با استفاده از دلارهای نفتی و حمایتهای غرب و امریكا، گام در مسیر هستهای شدن و دراختیار داشتن سلاح هستهای گذاشته و با هزینهای پایین و زمانی كوتاه به نسبت ایران، به این مهم دست خواهد یافت .
مسالهای كه بارها رهبران عربستان سعودی در سالهای اخیر به آن اشاره كرده و چه بسا برای تحقق آن به لحاظ مشاهده پیشرفت هستهای ایران، گامهای عملی به صورت مخفیانه برداشتهاند. بنابراین میتوان گفت به لحاظ منطقهای هم تابوی دستیابی ایران به سلاح هستهای به نسبت گذشته تا حدود زیادی شكسته شده و این كشورها علاوه بر آمادگی برای پذیرش این واقعیت در آینده نزدیك و پی بردن به دستاوردهای سیاسی و امنیتی منطقهای آن (توازن قدرت منطقهای) درصدد كنار آمدن با آن و مهمتر بهرهگیری هوشمندانه از آن در جهت منافع سیاسی و نظامی خود برخواهند آمد .
این دیدگاه كه خاورمیانه به دلیل عقبماندگیهای سیاسی و اجتماعی و همچنین فعال بودن كانونهای رادیكالیسم و بنیادگرایی از نوع دولتی و فرقهای و بالا بدون شدت تنشهای ایدئولوژیك درون منطقهای و فرامنطقهای، فاقد ظرفیتهای فكری، سیاسی و امنیتی برای در اختیار داشتن فناوریهای مربوطه و خصوصا سلاح هستهای بوده و نباید وارد رقابت هستهای از نوع نظامی شود نیز قابل مناقشه است.
بر اساس این دیدگاه، خاورمیانه هستهای، موجبات ناامنی و نابودی جهانی را فراهم میسازد. تجربه تاریخی ثابت كرده از زمان دستیابی قدرتهای بزرگ به سلاح هستهای، رویارویی نظامی مستقیم میان این كشورها از بین رفته و این كشورها خصوصا امریكا و شوروی در دوران جنگ سرد با استفاده از دیپلماسی سعی در عدم مواجهه نظامی داشتند .
این مهم در مورد جنوب آسیا و دستیابی هند و پاكستان به فناوری تولید سلاحهای هستهای در دهه 1990 مصداق دارد. از زمان دستیابی این دو كشور به سلاح هستهای، مناقشات دو كشور بسیار محدود شده و جنوب آسیا امنیت بیشتر را تجربه میكند.
در اختیار داشتن فناوری سلاح هستهای، منطق، قاعده بازی و سازوكارهای مدیریتی و امنیتی خاص خود را دارد.
از زمان دستیابی بشر به سلاح هستهای، جهان امنتر نسبت به گذشته بوده است، چراكه دولتها به این صرافت و عقلانیت رسیدهاند كه با وجود در اختیار داشتن سلاح هستهای، اما امكان استفاده از آن برای تامین امنیت، نزدیك به صفر است، چراكه سلاح هستهای صرفا برای داشتن و نه برای استفاده است.
این شرایط در مورد خاورمیانه نیز مصداق دارد. سلاح هستهای، تندروترین و رادیكالترین دولتها را نیز رام میكند. برخلاف تصور رایج، بهرهمندی قدرتهای منطقهای خاورمیانه از سلاح هستهای، امنیت منطقه و جهان را بیشتر تامین میكند.
این مهم، زمینه ارتقای سطح امنیت و ثبات در منطقه، افزایش حساسیتهای امنیتی منطقهای، فروكش كردن سطح چالشهای سیاسی و ایدئولوژیك بین كشورها، تضعیف كانونهای اجتماعی و فرقهای بنیادگرایی و رادیكالیسم در سطح منطقه و در مقابل ایجاد زمینههای ثبات، امنیت و توسعه خواهد شد. خاورمیانه هستهای، نه تنها تهدیدی برای امنیت جهانی نخواهد بود، بلكه به تقویت امنیت و ثبات منطقه و جهان كمك كرده، عقبماندگی سیاسی، اقتصادی و امنیتی خاورمیانه از روندهای جهانی را جبران كرده و زمینه و گذار آن به دوران جدیدی از ثبات و امنیت را فراهم میسازد.
انتظار برای خاورمیانه هستهای با توانمندی نظامی چندان طولانی نیست و دیری نخواهد پاییدکه جهان به این درك خواهد رسید خاورمیانه هستهای برای امنیت پایدار جهانی ضروری و فوری است و ایران در این زمینه پیشرو خواهد بود.
کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: طرح مخفی اسرائیل برای ایران و خاورمیانه «اسحاق بریک» ژنرال ارشد ارتش اسرائیل : ما نه تنها حماس را حتی از نظر نظامی نمیتوانیم نابود کنیم بلکه توانایی خود را در برابر ایران هستهای نیز از دست دادهایم (فیلم) بلومبرگ: ایران هسته ای خطر جدی تری از جنگ غزه است